جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    اخلاق / اخلاق در خانه/جلد دوم / جلسه پانزدهم
    مظلوميّت علي(ع)


    در عالم، مظلومي همانند اميرالمؤمنين(ع) نيامده و نخواهد آمد. آن حضرت حتي از امام حسين(ع) از حضرت زينب، و از زهراي مرضيه(س) با آن همه ظلمي كه به آنها شد، مظلوم‌تر است.

    حضرت علي(ع) پس از پيغمبر اكرم(ص)، سي سال زندگي كرد. 25 سال خانه‌نشين بود ولي كارهاي زيادي كرد كه از همه ی آنها مهمتر نظارت كامل ايشان بود بر اسلام. به اندازه‌اي كه زمخشري در كتابش مي‌گويد: هفتاد و سه مورد حسّاس جلو آمد كه اگر علي نبود، اسلام نابود مي‌شد؛ و عمر در هفتاد و سه جا گفت: «لَوْ لا عليٌ لَهَلَكَ عُمَر» اگر علي نبود، عمر نابود مي‌شد. يعني اسلام در مخاطره ی عجيبي واقع شده بود. همچنين در آن مدت توانستند 26 مزرعه را آباد كنند كه همه ی اين مزارع وقف ضعفا و بيچاره‌ها شد.

    حضرت با كارهايش به ما مي‌گويد اگر شيعه هستي، بايد به فراخور حالت، به فكر فقرا و ضعفا و به فكر خلأهاي موجود، چه فردي و چه اجتماعي، باشي.

    اين مدّت براي مولا به قدري سخت بود كه مي‌فرمايد: بيست و پنج سال صبر كردم مثل كسي كه استخوان در گلو و خار در چشم داشته باشد.

    وقتي با اصرا فراوان حكومت را به حضرتش تحميل كردند، فرمود ديگر نمي‌شود كار كرد، براي اينكه راه را به اندازه‌اي كج كرده‌اند كه ديگر نمي‌شود آن را راست كرد. اما بالاخره تحميل شد.

    فرمودند: من خليفه مي‌شوم اما شرطش اين است كه روش من روش قرآن و روش رسولِ گرامي باشد. همه پذيرفتند. اما شايد دو ماه طول نكشيد كه افراد رياست‌طلب، افراد حقّه باز و پول‌پرست، افرادي كه مولا را نشناخته بودند، قد علم كردند. اول دسته‌اي آمدند خدمت ايشان. وقتي آمدند، حضرت به حساب بيت‌المال مي‌رسيدند. پس از اتمام كار، آنها بنا كردند به گله كردن و گفتند: ما شما را روي كار آورديم، چرا به ما رسيدگي نمي‌كني؟ تا شروع كردند به گله كردن، مولا علي(ع) شمع را خاموش كرد. گفتند چرا شمع را خاموش كردي؟ فرمود: از آن وقت تا به حال من حساب بيت‌المال را رسيدگي مي‌كردم، اما حالا مي‌خواهيد حرف خصوصي و خارج از بيت‌المال بزنيد و نمي‌شود اين شمع بسوزد.

    آنها با خود گفتند: او كه حاضر نيست يك شمع مسلمانان براي حرفهاي خصوصي روشن باشد پس چگونه حاضر مي‌شود به ديگران رياست يا پول بيجا بدهد؟

    بالاخره رفتند و جنگ جمل را به پا كردند. در جنگ جمل چهل هزار نفر از مردم عوام را از مكّه و مدينه و بصره و شهرهاي ديگر، اطراف خودشان جمع كردند و با مولا جنگيدند. اين جنگ براي حضرتش خيلي سخت بود. ـ نظير جنگ تحميلي هشت ساله بر ايران ـ مسلمان‌كشي براي اميرالمؤمنين(ع) خيلي سخت بود، اما چاره‌اي نداشت. ديد اسلام در مخاطره است و اين پول‌پرست‌ها و جنايتكارها مي‌خواهند اسلام را از بين ببرند. لذا با شمشيرش اسلام را حفظ كرد و آنها را نابود يا متفرّق كرد. جنگ جمل تمام شد، اما داغي شد روي دل آن حضرت.

    جنگ جمل را رذالت، پول دوستي و رياست طلبي و افرادي كه مقيد به مال مردم نبودند، به پا كردند. چرا حضرت تن به اين جنگ دادند؟ براي اينكه مقيّد به حفظ مال مسلمانان بودند. به استاندارهايش مي‌نويسد:

    «اَدِقُّوا اَقْلامَكُمْ وَ قارِبُوا بَيْنَ سُطُورِكُمْ واحْذفُوا عَنّي فُضْولَكُم واقْصَدوا قَصْدَ المَعاني وَ اِيّاكُمْ والْاِكثار فَاِنَّ اَمْوالَ الْمُسْلِمينَ لا تحْتَمِلُ الْاِضرار»[1]

    اي استاندار من، اي فرماندار من! وقتي نامه مي‌نويسي، قلمت را ريز كن، درشت نباشد. بين سطرها فاصله نينداز. قلم فرسايي نكن، جان كلام را بنويس. زيرا اگر اينگونه نباشد، به بيت‌المال مسلمانان ضرر مي‌خورد و من حاضر به چنين ضرري براي مسلمانان نيستم.

    اي شيعه ی علي! از اين سخن مولا درس بگير و از مجلس خارج شو. اگر خدايِ ناكرده در مال مسلمانها بي‌دقّت هستي، لااُبالي هستي، از اين به بعد شيعه ی علي باش. يك مو حساب است. همين مولا با اين حساب دقيقش، در دل شب گريه مي‌كند و به خود مي‌پيچد (مبادا دقّت كافي نكرده باشد و مقصّر باشد) و به درگاه خدا عرض مي‌كند: «اللّهمْ اِنّي اَعُوذُ بِكَ مِن نِقاشِ الحِساب»، خدايا! پناه مي‌برم به تو، از اينكه در روز قيامت منقاش باز هستي، از خار دست نمي‌گذري. لذا گريه مي‌كرد، ناله مي‌زد، ضجّه مي‌زد كه نكند خاري از مال مردم در دستش رفته باشد. در جاي ديگر نهج‌البلاغه مي‌فرمايد:

    «وَ اللهِ لَوْ اُعْطيتُ الْاَقاليمَ السَّبْعَةَ بِما تَحْتَ اَفْلاكِها عَلي اَنْ اَعْصِيَ اللهَ في نَمْلَةٍ اَسْلُبُها جِلْبَ شَعيرَةٍ ما فَعَلْتُهُ»[2]

    قسم مي‌خورد كه اگر همه ی عالم را به من بدهند كه بي‌جهت پوست جوي را از دهان مورچه بگيرم من كه علي هستم، نمي‌گيرم.

    اينها اغراق نيست، سخن معصوم است. مي‌خواهد به ما بگويد: مواظب باش ظلم در كارت نباشد! و مواظب باش در خانه به زن و بچّه ظلم نكني! خانم! مواظب باش به شوهرت ظلم نكني! ظلم در دستگاه شما نباشد.

    همه و همه مواظب باشيد! آبروي انسانها را نبريد. غيبت ظلم است؛ تهمت ظلم است؛ شايعه پراكني ظلم است و ظلمش هم خيلي بالاست. حضرتش مي‌فرمايد: اگر كسي يك درهم ربا بخورد، مثل كسي است كه هفتاد مرتبه با محرم خودش زنا كند. بعد مي‌فرمايد: گناه بالاتر از ربا، غيبت مسلمانها است. مواظب باشيد ظلم به آبروي مسلمانها نكنيد! خدا آّبروي مسلمانها را دوست دارد.

     

     

    پي نوشت ها:

     

    [1]. خصال صدوق، جلد 1، صفحه ی 149.

    [2]. نهج‌البلاغه، فيض الاسلام، خطبه ی 215.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365